آن صلح تحمیلی که در عصر امام حسن(ع) واقع شد، آن حکمیت تحمیلی که در زمان امیرالمؤمنین(ع) واقع شد و هر دویش به دست اشخاص حیلهگر درست شد،
این ما را هدایت میکند به اینکه نه زیر بار صلح تحمیلی برویم، و نه زیر بار حکمیت تحمیلی.
صحیفه امام، جلد 20، صفحه 119
آیا اگر همه کافران از روی زمین محو شود و فقط مومنین باقی بمانند ، جامعه بشری دیگر اصلاح می شود؟
این کار یک بار اتفاق افتاده است...
پس بصیرت لازم است و روشنگری.
خداوند در قرآن کریم می فرماید:
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَیْهَا و مَا رَبُّکَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِید
ترجمه:
در گام نخست ، باید خوش بینی را به دو نوع تقسیم کرد: خوش بینی نسبت به مردم و خوش بینی نسبت به خدا.
به دلایل متعددی ، خوش بینی نوع دوم مهمتر از خوش بینی نوع اول است. به عنوان مثال ، خوش بینی نوع اول امکان خطا دارد. زیرا همیشه همه مردم ، افراد خوب و قابل اعتمادی نیستند. اما خوش بینی نوع دوم امکان خطا ندارد. همچنین ، چون خداوند آفریدگار مردم است ، خوش بینی به آفریده هایش (مردم) در حقیقت شاخه ای از خوش بینی به خود اوست. لذا خوش بینی نوع دوم ، شامل خوش بینی نوع اول هم می شود. و ...
می دانیم که « شهید » در اسلام ، مقام و جایگاه خیلی بلندی دارد. از سوی دیگر ، ارزش « علم » چنان زیاد است که در احادیث آمده است که « مداد العلماء افضل من دماء الشهدا ». یعنی: جوهر قلم دانشمند ، از خون شهید افضل و برتر است.
خوب است بدانیم که در احادیث آمده است که « جاهل سخاوتنمند ، نزد خداوند محبوبتر از عالم بخیل است ».
چرا سخاوت ، از شهادت و علم بالاتر است؟ زیرا علت اینکه شخص بخشنده و سخاوتمند ، از دارایی و مال خود به دیگران بخشش می کند این است که به خدای خودش خوش بین است که دوباره به او مال می دهد و جای مالی را که داده است ، پر می کند. اگر او به خدای خودش خوش بین نبود ، و فکر می کرد که خدا به او نمی دهد ، مال خودش را بخشش نمی کرد و آن را نگه می داشت ( صفت بخل ).
پس ریشه بخل ، در حقیقت « بد بینی نسبت به خدا » است. و « خوش بینی نسبت به خدا » که عملا موجب بخشش و سخاوت می شود ، آنقدر ارزش و اهمیت دارد که شخص را از شهدا و علماء هم بالاتر می برد.
نکته دیگر آنکه « خوش بینی نسبت به خدا » ، ثمره « علم » است. عالمی که سخاوتمند نباشد ، به خدا خوش بین نیست و در حقیقت ،؛ علم او ، علمی بی ثمر است. در حالیکه کسی که ظاهرا عالم نیست ( جاهل ) با خوش بینی به خدا ، از ثمره حقیقی علم بهرهمند است.
تعالیم دینی ما ، ما را سفارش فرموده است که با ظالم دشمن باشیم و با مظلومین دوست باشیم.
تعالیم دینی ما ، ما را از دوستی با کسانی که با "دین" ما دشمنی می کنند ، منع کرده است.
البته اگر کسی ، "دین" ما را قبول نداشته باشد ، اما با دین ما دشمنی هم نکند ، یا دین ما را قبول نداشته باشد ، اما به مستضعفین ظلم هم نکند ، ما در ارتباط داشتن با او مشکلی نداریم.
متأسفانه مشاهده می شود در این دوران ، عده ای کلیدواژه "تعامل با جهان" را مطرح می کنند اما در سخن آنها مغالطه ای وجود دارد و آن اینست که منظورشان از "جهان" ، چند کشور استکباری که دشمنی آنها با "دین" ما و نیز جنایات ظالمانه آنها در حق ملل مظلوم جهان اظهر من الشمس است، و نیز همپیمانان و یاران آنها می باشد.
این افراد در سخنان خود ابراز تعجب می کنند از اینکه چگونه ممکن است عده ای از "تعامل با جهان" بدشان بیاید؟
بنده معتقدم که اولاً سخن آنها درباره "تعامل با جهان" محتوی مغالطه است ( که عرض کردم) ، ثانیاً دین ما ، ما را از چنین تعاملاتی بر حذر داشته است.
ما در آن واحد نمی توانیم هم پایبند دین مان باشیم ، هم به چنین تعاملاتی (به زعم آنان) تن بدهیم.
همانطوری که آقای گوینده سئوال فوق ، از اینکه کسانی از تعامل با جهان بدشان می آید تعجب کرده است ؛ من هم از دینداری و مسلمان بودن خیلی افراد از جمله خود ایشان و دوستانشان در تعجبم!
* از سیا تا هالیوود!
اگر امریکا رو خوب بشناسید!
میفهمید که از مدیریت یکپارچه ای در سطح کلان برخوردار است و لابی پشت پرده یهود ،چه در پنتاگون چه در سیا و چه در هالیوود حرکتی نمیکند مگر در جهت منافع ملی خود!
اینکه که فکر کنیم آنهایی که در سیا برای جلوگیری از پیشرفت علمی یک تمدن، دانشمندان هسته ای ما را وسط خیابان ترور کردند،
اما در فرهنگ و سینما برای ما احترام قائل اند و به ما جایزه میدهند،چیزی نیست جز حماقت!
* و اما هالیوود:
از جمله پرفروش ترین و پر هزینه ترین فیلم های تاریخ سینما،فیلم آواتار هست به کارگردانی جمیز کامرون صاحب اثر تایتانیک که در سال 2009 نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم شد!
نکته جالب در مورد فیلم آواتار این بود که جیمز کامرون،سالها صبر کرد تا تکنولوژی ساخت دوربین به حدی برسد که توانایی پیاده کردن ایده های او را داشته باشد!
اما جایزه اسکار را فیلم دیگری برد،و آواتار قربانی یک فیلم سیاسی شد! "مهلکه" the hurt locker
چون فیلم حافظ منافع آمریکا و مربوط به جنگ عراق بود!
فقط در یکی از سکانس های این فیلم،رباتی از جایی که سربازان آمریکایی حضور دارند، برای خنثی کردن بمب کنار جاده ای حرکت میکند و از سمت مقابل جایی که مردم عراق هستند گله بز و گوسفند به سمت سربازان آمریکای می آیند که کارگردان هنرمندانه،تقابل این پدیده تکنولوژیکی از غرب و گله گوسفند ها از شرق، را در ذهن مخاطب جا میاندازد که مردم خاورمیانه مردمی،بربر، بدوی و بدور از تمدن هستند!
تقریباً همان چهره ای که تیز فیلم جدایی نادر از سیمین به جهانیان ارائه داد!
یک زن چادری پریشان و مضطرب و مشوش در حال فرار، گریه ها،شیون ها،دعواها و فریاد های بازیگران فیلم بر سر هم!
معرف جامعه ایران!
به طور کلی کسی که اسکار میخواهد باید استاندارد های گرفتن اسکار را رعایت کند و هزینه های فرش قرمز و مجسمه طلایی را از جیب کشورش هم که شده بپردازد!
ارگو، جدایی نادر از سیمین، مهلکه، فروشنده و.....
باید چیزی برای ارائه و فروش به غرب آورده باشند!
تا زنی دور از فرهنگ و پوشش یرانی، با پول خواهر امیر قطر، جایزه سیاه نمایی به تصویر کشیده شده را دریافت کند!
اگرچه برخی ها از اسکار گرفتن فرهادی خیلی خوشحالند و یک بازیگر سینما هم آن را آرپی جی هفت نامیده است اما واقعیت آن است که این جایزه تنها دستاوردش برای ما، پرت کردن حواسمان از موضوعات اصلی است. این موضوعات اینهاست
1- آمریکا دارد خودش را با رسانه و سینما دایه مهربانتر از مادر نشان می دهد اما این کشور همان است که داروهای بیماران ما را تحریم می کند و 40 سال است از هیچ جنایتی کوتاهی نکرده است.
2-فیلم فرهادی یک فیلم عادی است که در نهایت، جامعه ایرانی را فاسد و همه را گرفتار می داند مثل فیلم قبلی اش که همه را درحال فرار از ایران نشان می داد.
3- پرفروش بودن فیلم فرهادی دلیل بر کیفیت بالای آن نیست چرا که به اذعان اکثر کارشناسان، فضای سیاسی حاکم بر جامعه باعث استقبال از آن شد ضمن این که در تاریخ سینمای ایران بوده اند فیلم های کم ارزشی که اتفاقا خیلی خوب هم فروخته اند.
4- تقریبا اکثر آمریکایی ها با رفتار ترامپ موافق هستند لذا فرهادی به جای اینکه در مخالفت با ترامپ در مراسم اسکار شرکت نکند بهتر است قول بدهد چهره مردمش را در نگاه جهانیان خراب نکند.
5- آقای فرهادی برود یک فیلم در مبارزه با ظلم 200 آمریکا و انگلیس بر این کشور بسازد ببینم کسی به او اسکار می دهد یا اسکار فقط برای خوش رقصی پیش کدخدا است اما فرهادی نه جرات این کار را دارد و نه اصلا این مساله را می فهمد.
پ.ن: واقعا برخی ها اینقدر از موضوع پرت هستند که فکر می کنند آمریکا به خاطر توانایی فرهادی اسکار را به وی داده است؟
مقدمه 1: همه ما در زندگی دچار فراز و فرود و مشکلاتی می شویم. همه موحدین (در برابر ملحدین)، به کمک الهی در مشکلات خود امیدوار هستند و از ذات ربوبی ، تقاضای کمک و مدد می کنند.
مقدمه 2: کمک و مدد ذات اقدس ربوبی ، به مقتضای رحمت واسعه اش ، شامل همه افراد ، چه موحد و چه ملحد می گردد (کمک به معنای عام).
مقدمه 3: "انسان" در هنگام مشکلات ، رفتارهای مختلفی را از خود بروز می دهد:
الف- گاهی اصلاً هیچ تقیدی به رعایت مسایل دینی و اخلاقی ندارد (چه در مشکلات ، و چه در غیر آن)
ب- گاهی در وضعیتهای عادی زندگی ، دین و اخلاق را رعایت می کند ، اما در مواجهه با مشکلات ، این تصمیم و این فکر را دارد که: "من تا جایی که برایم مقدور باشد ، مسایل دینی و اخلاق را رعایت می کنم. مگر اینکه دیگر خیلی سخت بشود".
ج- گاهی در مواجهه با مشکلات ، تصمیم و فکر او این است: " به حوال و قوه الهی ، من هرگز از دین و اخلاق عدول نخواهم کرد ولو بلغ ما بلغ".
مثال:
حالت اول (رفتار صحیح):
می خواست ماشین بخرد. همه تلاشش برای جمع آوری پول را انجام داده بود. از هر جای ممکن قرض کرده بود. دو میلیون کم آورده بود. مسئول بانک به او گفت: " گرچه شما قصد خرید خودرو دارید ، اما می توانم به جای وام خرید خودرو ، وام خرید کالا یا تعمیرات منزل به شما بدهم ، که مبلغش بیشتر است".
او گفت: از اسم وام خرید کالا و وام تعمیرات منزل مشخص است که قانوناً کاربرد آنها باید برای چه اموری باشد. و چون رعایت قانون ، شرعاً واجب است ، من این کار را نمی کنم.
می دانست که اگر پولش کامل نشود ، نمی تواند خودرو بخرد. تازه دو ماه دیگر سر رسید سال خمسی اش بود و باید خمس پول موجود را هم می پرداخت و دیگر حسابی کم می آورد و تکمیل مجدد هزینه خودرو ، حدود دو سال دیگر زمان می برد. آنهم با ریاضت اقتصادی. اما مصمم بود که به خاطر یک امر مادی ، دینش را رها نکند.
حالت دوم (رفتار نادرست):
گفت: می خواستم ماشینی برای پدرم بخرم با با آن کار کند و بیکار در منزل ننشیند. ناچار شدم وام خرید کالا بگیرم و فاکتور صوری به مسئول بانک ارائه بدهم. خود مسئول بانک اینطور راهنمایی ام کرده بود. من سعی کردم اینکار را نکنم اما چاره ای نداشتم.
بحث:
وقتی انسان در برابر مشکلات ، به هیچ قیمتی حاضر نباشد از دستورات دینی و اخلاقی عدول کند ، خداوند به او کمک خواهد کرد.
شاید چون او هیچ راهی ندارد مگر اینکه خداوند کمکش کند.
اما اگر ذهنیتش این باشد که تا حد امکان ( به معنای رایج عرفی ، نه به معنای فلسفی) و تا جایی که ناچار نشده ( ناچاری به معنای روزمره ، نه به معنای فقهی) دستورات دینی را رعایت کند و اگر کار سخت (به معنای روزمره آن) شد ، از برخی مسایل دینی کوتاه بیاید ، در این موارد ، خداوند به او کمک نمی کند.
شاید چون او راهی را برای حالت مبادای خود باز گذاشته است، پس دیگر به راه کمک الهی نیازی ندارد.
نکته دیگر:
کمک الهی فقط شامل نیت های پاک می شود.
اگر کار ما ، به نحوی باشد که نیتمان از آن کار ، نه یک نیت صحیح اخلاقی و عقلی ، بلکه اموری مثل تجمل ، خودنمایی ، برتری جویی ، صدمه زدن به دبگران و ... باشد ، این نیت ، صحیح نیست و کمک الهی شامل اینگونه امور نمی شود.
در علوم مختلف معمول است که سعی می کنند نظریه ای بدهند که در عین ساده بودن ، دربرگیرنده چند نظریه قدیمی تر باشد. به عبارت دیگر ، در هر علم ، مطلوب است که "چند نظریه" یا "چند فرمول" را به "یک نظریه یا فرمول" فرو کاهند.
ما در زندگی با مسایل گوناگونی روبرو هستیم: تقوا ورزی ، لزوم اخلاص ، تربیت صحیح فرزند ، مدیریت خانواده ، ارتباط با همسر ، اقتصاد و ...
در هر کدام از این زمینه ها و زمینه های دیگر زندگی ، ما باید تلاشهای فراوانی بکنیم و مسیر درست را بشناسیم و آن را با استقامت بپیماییم.
هر یک از این حوزه های مختلف ، خیلی کار دارد. در هر کدام ، باید شیوه و راهبرد درست را شناخت و آن را انجام داد.
اینطوری ، با لیست طولانی از راهبردها و نکته های اخلاقی و تربیتی و روانشناسی و پزشکی و ... مواجهیم که علماء مربوطه ما را توصیه به رعایت آنها می کنند.
آیا می توان همه این ها را در یک جمله (فرمول) واحد ، جمع نمود؟
به نظر می رسد بتوانیم اینکار را انجام دهیم. آن فرمول این است:
تنها کاری که ما باید بکنیم این است که کارهایی بکنیم که ما را در مسیر هدایت الهی قرار دهد. و از کارهایی که ما را از "هدایت الهی" دور میکند بپرهیزیم.
اگر ما در مسیر " هدایت الهی " قرار بگیریم ، خداوند ما را در هر یک از حوزه های زندگی ، به راه درست ، هدایت خواهد نمود. البته منظورم این نیست که الزاماً نیروی غیبی دست ما را میگیرد و به جای ما ، در هر حوزه کار صحیح را انجام می دهد! بلکه منظورم این است که مجموعه عوامل مادی و غیر مادی جهان ، چه ما بدانیم و متوجه باشیم و چه ندانیم و متوجه نباشیم ، جوری رقم می خورند که ما را در "مسیر درست" قرار دهند.
مثلا ممکن است با تاکسی جایی برویم و در طول راه در تاکسی رادیو روشن باشد و سخنرانی دانشمندی پخش شود و از قضا ، موضوعش همان چیزی باشد که ما به آن نیاز داریم! خوب ، این ، هدایت الهی است.
یا درباره درس خواندن فرزندمان حساسیم و میخواهیم به درس خواندن تشویقش کنیم ولی حرف ما را گوش نمی دهد ، ناگهان اتفاقی در جایی با کسی دوست می شود و آن دوست جدیدش علاقه به درس را در او ایجاد می کند. این هم یکجور هدایت الهی است. زیرا ممکن بود به جای یک دوست خوب ، با فرد بدی آشنا و دوست می شد و مشکل تربیتی ما حادتر می شد.
پس ما باید ببینیم چه عواملی ، ما را از هدایت الهی دور می سازد ، و چه عواملی ما را در مسیبر هدایت الهی قرار می دهد. آنها را رعایت کنیم. اگر مجموعه این عوامل را رعایت کنیم ، و مواظب باشیم که بر آنها استقامت داشته باشیم ، هدایت الهی ، مسیر زندگی ما در حوزه های مختلف را درست خواهد کرد.
این هدایت ، گاهی توسط عوامل پیدا ( محسوس) انجام می شود و گاهی توسط عوامل نامحسوس.
اگر ما این عوامل را رعایت کنیم ، فرشتگان در زندگی کمک ما خواهند کرد: نحن اولیاوءکم فی الحیوة الدنیا
اما اگر این عوامل را رعایت نکنیم ، شیاطین مونس ما خواهند شد.
البته این به معنی عدم مطالعه کتاب و عدم مشاوره با کارشناسان و عدم استفاده از علم علماء نیست. بلکه به این معنی است که یا ما دچار مشکلی نمی شویم که خیلی حاد باشد و راه حل آن سخت باشد ، یا اینکه مشکلاتمان کمتر می شوند و همان مشکلات کم ، با توجه و تلاش عادی و نه زیاد سخت ، حل خواهند شد. مثال:
گاهی برای یک موضوع تربیتی ، با صد کارشناس صحبت می کنید اما باز به نتیجه دلخواه نمیرسید و هنوز 80% مشکل باقی مانده است.
(این ، آن موردی است که چون هدایت الهی شامل ما نشده است ، علیرغم تلاش بسیار ما ، کار ما به نتیجه نرسیده است)
گاهی نیز برای یک موضوع تربیتی ، با یک کارشناس صحبت می کنید و با اندک راهنمایی که ایشان میکنند ، مساله کاملا و بدون هیچ کراهتی ، حل می شود.
گاهی هم مسأله خود بخود حل می شود و ما متعجب می مانیم که چگونه شرایطی خارج از اختیار و تصمیم و انتخاب ما جور شد تا این مساله حل بشود بدون اینکه ما متحمل کوچکترین زحمتی بشویم.
(دو مورد اخیر ، مواردی هستند که هدایت الهی شامل ما شده اند. وگرنه ما برای حل آنها یا تلاشی نکرده ایم ، یا تلاش اندکی انجام داده ایم)
مطلب فوق ، با آیات شریفه متعددی موافق است، از جمله:
- من أعرض عن ذکری فإن له معیشة ضنکا.
هر کس از "یاد من" رویگردانی کند ، زندگی اش تنگ ( = پر زحمت و پر مشکل) می شود.
نتیجه دیگر: هر کس به یاد من باشد ، تنگناهای زندگی اش رفع می شود.
این "یاد من" همان " عوامل هدایت " هستند. همان چیزهایی که عرض کردم باید انجام دهیم تا در مسیر هدایت الهی قرار بگیریم و چیزهایی که باید نکنیم تا از مسیر هدایت الهی دور نشویم.
- ألن یکفیکم أن یمدکم ربکم بثلاثة آلاف من الملئکة منزلین. بلی إن تصبروا و تتقوا و یأتوکم من فورهم هذا یمددکم ربکم بخمسة آلاف من المئلکة مسومین.
در این آیه ، لفظ دشمن ، میتواند بر هر عامل و فاکتوری که ضد سعادت انسان باشد اطلاق شود ( در معنای وسیع آن). یعنی دشمن ، فقط دشمن نظامی نیست. بلکه هر وضعیت و هر چیزی که واقعاً مضر به حال سعادت انسان باشد ، می تواند در تعریف "دشمن" قرار بگیرد. "صبر" و "تقوا" نیز از مهمترین "عوامل هدایت" هستند. "ملائکة" نیز نوعی عوامل هدایت غیر محسوس الهی است.
- ما أصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم.
هر مصیبتی (مشکل و سختی) که به ما میرسد ناشی از اعمال نادرست ماست (عدم رعایت عوامل هدایت).
اگر ما عوامل هدایت را رعایت کنیم ، کار سوئی از ما صدر نخواهد شد. نتیجتاً مصیبت و مشکل سختی هم برای ما پیش نمی آید.
- ان تنصروالله ینصرکم.
"تنصروا الله" (خدا را یاری کنید) یعنی اینکه ما "عوامل هدایت" را رعایت کنیم. زیرا "یاری کردن خدا" ، مشتمل بر اقداماتی است که همه آنها ما را در مسیر "عوامل هدایت الهی" قرار می دهند. "ینصرکم" (خدا شما را یاری می کند) یعنی هدایت الهی مشمول ما می شود.
----------------------------------
اینکه عرض شد "تنها کاری که ما باید بکنیم این است که کارهایی بکنیم که ما را در مسیر هدایت الهی قرار دهد. و از کارهایی که ما را از "هدایت الهی" دور میکند بپرهیزیم" به معنی عدم استفاده از کتاب و درس و علم و مشاوره و مشورت و تلاش و فکر و تصمیم و اقدام نیست. بلکه منظور این است که اگر هدایت الهی مشمول ما شود ، اینها ثمربخش می شوند و به نتیجه مطلوب ختم می شوند. اما اگر هدایت الهی مشمول ما نشود ، اینها هر اندازه هم که زیاد باشند باز نتیجه مفید لازم را نخواهند داد.
برخی توصیهها و دستورالعملها از علامه قاضی
1. مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل میکنند که میفرمود: اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.
2. اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که میخواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمیکند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب.
همچنین به علامه طباطبایی فرموده بود: «ای فرزند! دنیا میخواهی، نماز شب بخوان و آخرت میخواهی، نماز شب بخوان»
3. محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیهالسلام به مقام توحید برسد. سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیهالسلام است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیهالسلام است.
4. هر حقی که برگردنت باشد تا ادا نکنی باب روحانیت، باب قرب، باب معرفت باز شدنی نیست.
5. آقای قاضی به همه توصیه میکردند که اگر قبری از امام زادگان یا علما و بزرگان در اطرافتان یا شهرتان است حتماً بروید.
6. علامه قاضی میفرماید: اگر کسی که طالب راه و سلوک طریق خدا باشد برای پیدا کردن استاد این راه، نصف عمر خود را در جست و جو و تفحص بگذراند تا آن استاد را پیدا کند، ارزش دارد و کسی که به استاد کامل رسید، نصف راه را طی کرده است.
وصیت نامه مرحوم قاضی
مرحوم قاضی در وصیت نامه خودشان ـ که در دوازده صفر 1365 نوشته است ـ به دو فصل اشاره نموده؛ که یک فصل آن در امور دنیا و دیگری در امور آخرت است.
قسمتی از وصیت نامه را به عنوان تبرک میآوریم:
و فصل دوم در امور آخرت و عمده آنها، توحید است. خدای تعالی میفرماید: «ان الله لا یغفر أن یشرک و یغفر مادون ذلک لمن یشاء» همانا خداوند شرک به خود را نمیبخشد و جز آن را برای هر که بخواهد میبخشد. و این مطلب حقیقتش به سهولت به دست نمیآید و از اولادهای بنده کسی را تا حال مستعد تعلیم آن ندیدهام ...
اما وصیتهای دیگر، عمده آنها نماز است، نماز را بازاری نکنید؛ اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع! اگر نماز را تحفظ کردید، همه چیزتان محفوظ میماند، و تسبیحه صدیقه کبری ـ علیهاالسلام ـ و آیة الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود ...
و در مستحبات تعزیه داری و زیارت حضرت سید الشهدا علیهالسلام مسامحه ننمایید. و روضه هفتگی ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشایش امور است و اگر از اول عمر تا آخرش در خدمات آن بزرگوار از تعزیت و زیارت و غیر هما به جا بیاورید، هرگز حق آن بزرگوار ادا نمیشود و اگر هفتگی ممکن نشد، دهه اول محرم ترک نشود.
دیگر آنکه، گرچه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم؛ اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن، ترک خدعه و حیله، تقدم در سلام، و نیکویی کردن با هر بر و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده اینها را که عرض کردم و امثال اینها را مواظبت نمایید!
الله الله که دل هیچ کس را نرنجانید.
تا توانی دلی به دست آور / دل شکستن هنر نمیباشد.
کتابهای خوب در زمینه های مختلف ، زیادند. اما کتاب ، بیشتر برای مطالعه تحلیلی و موشکافانه یک مساله لازم است. نیازی که اکثراً انسان ها دارند ، نیاز به یک دستورالعمل های خلاصه شده ای است که مثل یک نقشه ، با یک نگاه به آن بفهمد در کجا قرار دارد و چقدر با هدف فاصله دارد و اصلاح کارش چگونه است و چه باید بکند.
در مورد رفتار با همسر و حفظ نشاط و شادابی خانواده هم کتابهای زیادی نوشته شده است که مطالعه آنها برای کسی که وقت و شرایط مطالعه را داشته باشد خیلی مفید است. اما اگر کسی « نقشه » خانواده را بخواهد ، یعنی بخواهد با یک نگاه، بفهمد ایراد کارش در کجاست و چه باید بکند ، متن زیر به نظر من نقشه خوبی است:
**************
در نظام الهی، هدف اصلی از ازدواج، رسیدن به آرامش روان و آسایش خاطر، پیمودن طریق رشد، نیل به کمال انسانی و تقرب به ذات حق است .
تردیدی نیست که از تنهایی به درآمدن، همسر و همراه شدن، خانوادة مستقل تشکیل دادن، ارضای خواستههای غریزی و طبیعی و فرزنددار شدن از نتایج قهری ازدواج و از مهمترین عوامل مؤثر در آرامش روان، آسایش فکری و جان و احساس رضامندی درونی است.(1)
اسلام برای آن که زمینه برای تحقق هدفهای عالی و جانبی ازدواج فراهم شود، برای هر یک از زن و شوهر حقوق و وظایفی قرار داده، آنان را به تفاهم، همدلی و همکاری توصیه کرده است.
از یک سو زنان را به شوهرداری نیکو، محبت و احترام به شوهر، خوش اخلاقی و عیبجویی نکردن از شوهر توصیه کرده و فرموده: از خطاهای او بگذر، با اقوام و خویشانش بساز، محرم اسرار او باش، اگر عصبانی شد سکوت کن، در وقت مناسب همسر و تأمین کننده نیازهای جنسی او باش، در زندگی و کارها همانند مادری مهربان با او برخورد کن، در سختیها و مشکلات به او دلداری بده، خواستهها و توقعات خود را با تواناییهای او هماهنگ ساز و زمینه را برای ترقیات شوهرت فراهم نما، اگر چارهای ندارید و لازم شد که در غربت زندگی کنید، موافقت کن، از سویی دیگر به مردان دستور داده است: با همسرشان مهرورزی کنند، احترامشان را نگهدارند، خوش اخلاق باشند. ایراد و بهانههای بیجا نگیرند، عیبجویی نکنند، لغزشهایشان را نادیده بگیرند، به حرف بدگویان در مورد همسرشان ترتیب اثر ندهند، از زحمات آنان تشکر و سپاسگزاری کنند و در کارهای خانه به آنان کمک کنند.
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: «کار مرد در خانه و کمک به همسر و همکاری با وی موجب بخشش گناهان کبیره است».
در روایت آمده است: «اگر زنی در خانه شوهر کاری انجام دهد، خدا نظر رحمت خود را شامل حال او میکند و کسی که نظر خدا شامل حالش شود، از عذاب خدا در امان است».(2)
پیامبر اکرم (ص) فرمود: «بهترین مرد کسی است که برای همسر و خانوادهاش بهترین باشد» و فرمود: «ما أکرم النساء
إلاّ کریم ولا أهانهنّ إلاّ لئیم؛(3) افراد بزرگوار به زنان خود احترام میگذارند و آنان را گرامی میدارند،ولی مردان
فرومایه و بیشخصیت زنان را خوار میشمارند و نسبت به آنان بدگویی و بدرفتاری میکنند».
بنابر این اگر هر یک از زن و شوهر وظایف خود را انجام دهند و حقوق یکدیگر را رعایت کنند و اساس را بر تفاهم، همکاری و همدلی بگذارند، خانواده، کانون مهر و محبت، صفا و صمیمیت میگردد، ولی متأسفانه برخی به سود و زیان خود آگاهی لازم را ندارند و چه بسا به خاطر مسایل پوچ و واهی،از فروغ این محفل الهی میکاهند و سعادت خانوادگی خود را فدای کوتهبینیها، توقعات بیجا، بلندپروازیها، نادانیها، غرور و خودخواهیها و عادتهای نادرست خود میکنند.در نظام الهی، هدف اصلی از ازدواج، رسیدن به آرامش روان و آسایش خاطر، پیمودن طریق رشد، نیل به کمال انسانی و تقرب به ذات حق است.
تردیدی نیست که از تنهایی به درآمدن، همسر و همراه شدن، خانوادة مستقل تشکیل دادن، ارضای خواستههای غریزی و طبیعی و فرزنددار شدن از نتایج قهری ازدواج و از مهمترین عوامل مؤثر در آرامش روان، آسایش فکری و جان و احساس رضامندی درونی است.(1)
اسلام برای آن که زمینه برای تحقق هدفهای عالی و جانبی ازدواج فراهم شود، برای هر یک از زن و شوهر حقوق و وظایفی قرار داده، آنان را به تفاهم، همدلی و همکاری توصیه کرده است.
از یک سو زنان را به شوهرداری نیکو، محبت و احترام به شوهر، خوش اخلاقی و عیبجویی نکردن از شوهر توصیه کرده و فرموده: از خطاهای او بگذر، با اقوام و خویشانش بساز، محرم اسرار او باش، اگر عصبانی شد سکوت کن، در وقت مناسب همسر و تأمین کننده نیازهای جنسی او باش، در زندگی و کارها همانند مادری مهربان با او برخورد کن، در سختیها و مشکلات به او دلداری بده، خواستهها و توقعات خود را با تواناییهای او هماهنگ ساز و زمینه را برای ترقیات شوهرت فراهم نما، اگر چارهای ندارید و لازم شد که در غربت زندگی کنید، موافقت کن، از سویی دیگر به مردان دستور داده است: با همسرشان مهرورزی کنند، احترامشان را نگهدارند، خوش اخلاق باشند. ایراد و بهانههای بیجا نگیرند، عیبجویی نکنند، لغزشهایشان را نادیده بگیرند، به حرف بدگویان در مورد همسرشان ترتیب اثر ندهند، از زحمات آنان تشکر و سپاسگزاری کنند و در کارهای خانه به آنان کمک کنند.
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: «کار مرد در خانه و کمک به همسر و همکاری با وی موجب بخشش گناهان کبیره است».
در روایت آمده است: «اگر زنی در خانه شوهر کاری انجام دهد، خدا نظر رحمت خود را شامل حال او میکند و کسی که نظر خدا شامل حالش شود، از عذاب خدا در امان است».(2)
پیامبر اکرم (ص) فرمود: «بهترین مرد کسی است که برای همسر و خانوادهاش بهترین باشد» و فرمود: «ما أکرم النساء
إلاّ کریم ولا أهانهنّ إلاّ لئیم؛(3) افراد بزرگوار به زنان خود احترام میگذارند و آنان را گرامی میدارند،ولی مردان
فرومایه و بیشخصیت زنان را خوار میشمارند و نسبت به آنان بدگویی و بدرفتاری میکنند».
بنابر این اگر هر یک از زن و شوهر وظایف خود را انجام دهند و حقوق یکدیگر را رعایت کنند و اساس را بر تفاهم، همکاری و همدلی بگذارند، خانواده، کانون مهر و محبت، صفا و صمیمیت میگردد، ولی متأسفانه برخی به سود و زیان خود آگاهی لازم را ندارند و چه بسا به خاطر مسایل پوچ و واهی،از فروغ این محفل الهی میکاهند و سعادت خانوادگی خود را فدای کوتهبینیها، توقعات بیجا، بلندپروازیها، نادانیها، غرور و خودخواهیها و عادتهای نادرست خود میکنند.
توصیه میشود کتاب «آیین همسرداری» اثر ابراهیم امینی را که شامل دو بخش وظایف مرد و زن میباشد، تهیه کنید و هر دو آن را بخوانید.
پینوشتها:
1. غلامعلی افروز، همسران برتر، ص 24.
2. وسائل الشیعه، ج 15، ص 94، احکام الاولاد، باب 67، ح 1.
3. نهج الفصاحه، ح 1520.
**************
فایل تصویری متن فوق در زیر قرار داده می شود تا به صورت یک فایل تصویری همراه ، در هنگام نیاز با یک نگاه به آن ، بتوانیم میزان انحراف رفتاری خود را تشخیص و آن را اصلاح کنیم: